حبیش بن ابراهیم تفلیسیحُبَیش تفلیسی، ابوالفضل حبیش بن ابراهیم بن محمد، عالم ، ادیب ، طبیب و نویسنده فارسی و عربینویس قرن ششم است. فهرست مندرجات۲ - نام ۳ - تولد و وفات ۴ - آثار ۴.۱ - آثارادبی ۴.۱.۱ - مَلْحَمه دانیال ۴.۱.۲ - بیانالتصریف ۴.۱.۳ - وجوه قرآن ۴.۱.۴ - تلخیص عللالقرآن ۴.۱.۵ - جوامعالبیان ۴.۱.۶ - قانون ادب ۴.۱.۷ - قانوناللباب ۴.۱.۸ - قوافی ۴.۱.۹ - کاملالتدبیر ۴.۱.۱۰ - کاملالتعبیر ۴.۱.۱۱ - نظمالسلوک ۴.۱.۱۲ - بیانالنجوم ۵ - آثار پزشکی ۵.۱ - دسته اول ۵.۲ - دسته دوم ۶ - متطبب ۷ - آثارش به زبان ساده ۸ - نام کتابهای پزشکی ۸.۱ - بیانالطب ۸.۲ - تقویمالادویه ۸.۳ - رسائل نه گانه ۸.۴ - صحةالابدان ۸.۵ - کفایةالطب ۹ - فهرست منابع ۱۰ - پانویس ۱۱ - منبع ۱ - زندگیاز زندگی او اطلاع چندانی در دست نیست. وی با قلیچ ارسلان بن مسعود (حکومت: ۵۵۱ـ۵۸۸)، از سلاجقه روم ، معاصر بوده و برخی تألیفات خود را به او تقدیم کرده است. ۲ - نامنام حبیش در آثارش در معرض تحریف قرار گرفته و به صورتهای حَبَش، حسن و حسین درآمده است و لقب او را شرفالدین، جمالالدین و کمالالدین ذکر کردهاند، ولی در همه جا کنیهاش ابوالفضل و نسبتش تفلیسی ذکر شده است. [۱]
حاجی خلیفه، ج۱، ستون ۲۶۱ـ۲۶۲.
[۲]
اسماعیل بغدادی، هدیةالعارفین، ج۱، ستون ۲۶۳، در حاجیخلیفه، ج۵.
۳ - تولد و وفاتدر خصوص زمان تولد او، چون کتاب قانونالادب را در ۵۴۵، کفایةالطب را در ۵۵۰، و وجوه قرآن را در ۵۵۸ تألیف کرده است، پس باید تولد وی در حدود سی سال قبل از ۵۴۵، یعنی حدود ۵۱۵، بوده باشد. به دلیل خاتمه نسخهای از کتاب وجوه قرآن ، که از روی نسخهای نوشته شده که خود مؤلف در شهر قونیه کتابت کرده است، استنباط میشود که سالیانی در قونیه مقیم بوده است. حاجیخلیفه [۴]
حاجی خلیفه، ج ۲، ستون ۱۳۷۹.
و به تبع او بغدادی [۵]
اسماعیل بغدادی، هدیةالعارفین، ج۱، ستون ۲۶۳، در حاجیخلیفه، ج۵.
سال وفات او را ۶۲۹ نوشتهاند، اما بعید به نظر میرسد که او پس از تألیفات مهم خود، هفتاد یا هشتاد سال زندگی کرده باشد. [۶]
حبیش تفلیسی، بیان الصناعات، مقدمه افشار، ص۲۸۰، چاپ ایرج افشار، در فرهنگ ایران زمین، ج۵ (۱۳۳۶ش).
[۷]
حبیش تفلیسی، وجوه قرآن، مقدمه محقق، ص۹، چاپ مهدی محقق، تهران ۱۳۴۰ش.
با ملاحظه سال تألیفات او، که ذکر شد، بروکلمان و به تبع او کحّاله [۸]
عمررضا کحّاله، معجمالمؤلفین، ج۳، ص۱۸۹، دمشق ۱۹۵۷ـ۱۹۶۱، چاپ افست بیروت.
فوت او را حوالی ۶۰۰ ذکر کردهاند.۴ - آثارحبیش تفلیسی در موضوعات متنوعی، به فارسی و عربی کتاب تألیف کرده است. آثار فارسی او از حیث خصایص لغوی و صرفی و نحوی دارای اهمیت است. [۹]
مهدی محقق، «واژههای فارسی در کتاب تقویم الادویه حبیش بن ابراهیم تفلیسی»، ج۱، ص۸ـ۲۸، نامه فرهنگستان، دوره ۴، ش ۳ (پاییز ۱۳۷۷).
[۱۰]
علیاشرف صادقی، «لغات فارسی کفایةالطب حبیش تفلیسی به همراه بررسی لغات تقویمالادویه او»، ج۱، ص۱۳ـ۲۹، نامه فرهنگستان، دوره ۵، ش ۱ (اردیبهشت ۱۳۸۰).
۴.۱ - آثارادبی(۱) آثار ادبی ، دینی و حِکْمی وی عبارتاند از : ۴.۱.۱ - مَلْحَمه دانیال۱) مَلْحَمه دانیال. حبیش در مقدمه آن نوشته است: «چنین گوید حکیم کمالالدین جمالالاسلام ابوالفضل حبیش بن ابراهیم بن محمدالتفلیسی رحمهماللّه که چون از کتاب قانونالادب بپرداختم برحسب طاقت و قدر دانش خویش این کتاب از کتابهای تازی تألیف کردم و جمع آوردم». ریو نام این کتاب را اصولالمَلاحِم ضبط کرده و حتی بغدادی [۱۱]
اسماعیل بغدادی، هدیةالعارفین، ج۱، ستون ۲۶۳، در حاجیخلیفه، ج۵.
هر دو نام را ذکر کرده و آنها را دو کتاب مجزا به حساب آورده است.به گفته حاجیخلیفه ، [۱۲]
حاجی خلیفه، ج۲، ستون ۱۸۱۷.
عبداللّه بن هارونالسوسی ملحمه را شرح کرده است.در مقدمه چاپ سربی مورخ ۱۳۲۶ش کاملالتعبیر (درباره این کتاب ادامه مقاله)، ناشر آن نوشته که ملحمه دانیال در ۱۳۰۴ در تهران بهنام ملهمه چاپ شده است. وی ترجمه آن را به علامه مجلسی نسبت داده و در حاشیه کتاب احتیاطآ نوشته که به قولی، مؤلف نجیبالدین اصفهانی است درحالی که انشای کتاب نشان میدهد که ترجمه مجلسی نیست زیرا مختصات سبک و انشای ملحمه و کاملالتعبیر یکی است و منشآت مجلسی هیچ شباهتی به آن ندارد. [۱۳]
حبیش تفلیسی، بیان الصناعات، مقدمه افشار، ص۲۹۱، چاپ ایرج افشار، در فرهنگ ایران زمین، ج۵ (۱۳۳۶ش).
۴.۱.۲ - بیانالتصریف۲) بیانالتصریف. که حبیش از آن در مقدمه قانون ادب [۱۴]
حبیش تفلیسی، قانون ادب، ج۱، ص۱۸، چاپ غلامرضا طاهر، (تهران) ۱۳۵۰ـ۱۳۵۱ش.
نام برده است.۴.۱.۳ - وجوه قرآن۳) وجوه قرآن. اگر نسخهای از این کتاب وجود نداشت، از آن اثر دیگری برجا نبود، چرا که در هیچیک از مآخذ به آن اشاره نشده است. مؤلف، این کتاب را پس از بیانالتصریف تألیف کرده و در علت پرداختن به آن نوشته است در کتاب وجوهالقرآنِ مقاتل بن سلیمان ، که به عربی است، دیده است که در شرح بسیاری از کلمات، از اسما و افعال و حروف ، دو یا سه وجه بیان شده و در تفسیر ابوالحسین ثعلبی (احتمالا ابواسحاق ثعلبی/ ثعالبی) برای هر کلمه چهار یا پنج وجه بیان کرده و به همین ترتیب، گاهی مقاتل بن سلیمان و گاه ثعلبی تعداد وجوه معنی کلمات قرآن را کمتر یا بیشتر از دیگری آوردهاند و ترتیب مطالب آنها بدانگونه نبوده است که به راحتی بتوانند آنچه طلب کنند بیابند؛ بنابراین، تصمیم گرفته است کتابی در وجوه قرآن، که کامل و مفید باشد، تألیف کند و برای اینکار از تفسیر ثعلبی، تفسیر سورآبادی ، تفسیر نقّاش، تفسیر شاپور (اسفراینی)، تفسیر واضح، مشکلالقرآن ابنقتیبه و کتاب غریبالقرآن عُزیری استفاده کرده است. [۱۵]
حبیش تفلیسی، وجوه قرآن، ج۱، ص۱، چاپ مهدی محقق، تهران ۱۳۴۰ش.
مؤلف، مطالب این کتاب را به ترتیبِ حروفِ معجمِ وجوهِ اسما و افعال و حروف تنظیم، و وجوه هر کلمه را به فارسی بیان کرده و اگر در وجوه کلمات قرآن میان مفسران اختلاف بوده از ذکر قول ضعیف پرهیز کرده است. [۱۶]
حبیش تفلیسی، وجوه قرآن، ج۱، ص۲، چاپ مهدی محقق، تهران ۱۳۴۰ش.
وجوه قرآن در این کتاب، از آخرت آغاز و به یوم ختم میشود. [۱۷]
حبیش تفلیسی، وجوه قرآن، ص۳ـ۳۱۷، چاپ مهدی محقق، تهران ۱۳۴۰ش.
[۱۸]
حبیش تفلیسی، وجوه قرآن، مقدمه محقق، ص۲۵-۳۲، چاپ مهدی محقق، تهران ۱۳۴۰ش.
۴.۱.۴ - تلخیص عللالقرآن۴) تلخیص عللالقرآن، که حاجیخلیفه [۱۹]
حاجی خلیفه، ج ۱، ستون ۴۷۹.
از آن نام برده است.۴.۱.۵ - جوامعالبیان۵) جوامعالبیان در ترجمان قرآن. در لغتنامه دهخدا نوشته شده که کتابی است به فارسی در غریب قرآن است. ۴.۱.۶ - قانون ادب۶) قانون ادب، در ضبط کلمات عربی و بیان معانی آن لغات به فارسی است. مؤلف در مقدمه [۲۰]
حبیش تفلیسی، قانون ادب، ج۱، ص۱۸، پانویس ۵، چاپ غلامرضا طاهر، (تهران) ۱۳۵۰ـ۱۳۵۱ش.
گفته که این کتاب را پس از بیانالتصریف نوشته است.به استناد سه بیتی که در پشت نسخهای از مجلد دوم قانون ادب، متعلق به کتابخانه اسعد افندی ترکیه ، مضبوط است قانونادب را در ۵۴۵ تألیف کرده است. حاجیخلیفه [۲۱]
حاجی خلیفه، ج ۲، ستون ۱۳۱۰.
نام آن را قانون الادب فی ضبط کلمات العرب ذکر کرده است.نسخههای متعدد از این کتاب در کتابخانههای ایران ، ترکیه، انگلستان و فرانسه موجود است. این کتاب را غلامرضا طاهر تصحیح و منتشر کرده است (تهران ۱۳۵۰ـ۱۳۵۱ش). ۴.۱.۷ - قانوناللباب۷) قانوناللباب. اعتمادالسلطنه [۲۲]
اعتمادالسلطنه، ج۱، ص۸۰۵.
از این کتاب نام برده و آن را در حکمت دانسته است، ولی معلوم نیست از کجا نقل کرده و شاید مقصودش قانون ادب بوده و تصحیف و تحریفی در اسم کتاب صورت گرفته، ولی با توضیحی که درباره موضوع کتاب داده است نمیتوان این احتمال را وارد دانست.۴.۱.۸ - قوافی۸) قوافی، که آن را به امر ابوشجاع قلیچارسلان تصنیف کرد. نسخهای از آن مورخ ۹۲۸ به شماره ۳۶۲ در کتابخانه مدرسه عالی شهید مطهری موجود است. [۲۳]
ضیاءالدین حدایق شیرازی، فهرست کتابخانه مدرسه عالی سپهسالار، ج۲، ص۲۵۰ـ۲۵۱، ج۲، تهران ۱۳۱۸ش.
قسمتی از مقدمه این کتاب را در فهرست کتابخانه مزبور نقل کردهاند که ذبیحاللّه صفا آن را عینآ در تاریخ ادبیات در ایران [۲۴]
ذبیحاللّه صفا، تاریخ ادبیات در ایران، ج۲، ص۹۹۸ـ۹۹۹، ج۲، تهران ۱۳۶۳ش.
آورده است.بغدادی [۲۵]
اسماعیل بغدادی، هدیةالعارفین، ج۱، ستون ۲۶۳، در حاجیخلیفه، ج۵.
نام این کتاب را ترجمانالقوافی (فارسی)، و آقابزرگ طهرانی نام آن را فرهنگ قوافی ذکر کرده است.۴.۱.۹ - کاملالتدبیر۹) کاملالتدبیر. بروکلمان از این کتاب نام برده و ذکر کرده که نسخهای از آن در کتابخانه سلیمآغا در ترکیه به شماره ۵۴۵ موجود است. ۴.۱.۱۰ - کاملالتعبیر۱۰) کاملالتعبیر . مشهورترین کتاب حبیش، که همواره مورد توجه خاص و عام بوده است. این کتاب به تعبیر خواب هم مشهور است. مؤلف در این کتاب سخنان شش تن از بزرگانِ علمِ تعبیرِ خواب را- که عبارتاند از دانیال نبی ، امام جعفرصادق ، محمد بن سیرین ، ابراهیم کرمانی ، جابر مغربی و اسماعیل بن اشعب / اشعث - نقل کرده است. بهگفته خودش [۲۷]
حبیش تفلیسی، کاملالتعبیر، ج۱، ص۱، نسخه خطی کتابخانه چلبی عبداللّه (ترکیه)، ش ۲۰۰.
این کتاب را پس از تصنیف صحةالابدان، برای مطالعه عزالدین ابوشجاع قلیچارسلان بن مسعود و برطبق حروف معجم تأویل خوابها به فارسی تألیف کرده است.به گفته حاجیخلیفه، [۲۸]
حاجی خلیفه، ج۲، ستون ۱۳۷۹ـ۱۳۸۰.
جعفر بن هادی بواریحی این کتاب را برای سلطان سلیمان به ترکی ترجمه کرده است.کاملالتعبیر در ۱۲۶۵ در تهران، در ۱۳۱۹ در بمبئی و پس از آن بارها در تهران چاپ شده است. [۲۹]
خانبابا مشار، ج۴، ستون ۴۰۱۰ـ۴۰۱۱، فهرست کتابهای چاپی فارسی، تهران ۱۳۵۰ـ۱۳۵۵ش.
[۳۰]
حبیش تفلیسی، بیان الصناعات، مقدمه افشار، ص۲۸۸ـ۲۸۹، چاپ ایرج افشار، در فرهنگ ایران زمین، ج۵ (۱۳۳۶ش).
۴.۱.۱۱ - نظمالسلوک۱۱) نظمالسلوک. بروکلمان، آن را جزو آثار حبیش نام برده است. به گفته وی نسخههایی از آن در کتابخانه موزه بریتانیا به شماره ۴۹۴۷Or وجود دارد. ۴.۱.۱۲ - بیانالنجوم۱۲) بیانالنجوم. کتابی است در هیئت و نجوم و اسطرلاب مشتمل بر ده باب و دویستوده فصل که خود حبیش در مقدمه قانون ادب [۳۱]
حبیش تفلیسی، قانون ادب، ج۱، ص۱۸، چاپ غلامرضا طاهر، (تهران) ۱۳۵۰ـ۱۳۵۱ش.
از آن یاد کرده است.محمدتقی بهار در سبکشناسی [۳۲]
محمدتقی بهار، سبکشناسی، ج۲، ص۳۹۵ـ۳۹۶، یا تاریخ تطور نثر فارسی، تهران ۱۳۵۵ـ۱۳۵۶ش.
برای نشان دادن سبک فارسینویسی حبیش، از نسخه خطی این کتاب استفاده کرده است. [۳۳]
محسن جعفریمذهب، بیانالنجوم ابوالفضل حبیش بن ابراهیم منجم تفلیسی، ج۱، ص۱۴۹ـ۱۵۶، آینه میراث، دوره جدید، سال ۴، ش ۲ و ۳ (تابستان و پاییز ۱۳۸۵).
۵ - آثار پزشکیدستکم چهارده تألیف از آثار بیستو هشت گانه شناخته شده او در طب و داروشناسی است. آثار پزشکی حبیش را به دو دسته کلی میتوان تقسیم کرد: ۵.۱ - دسته اولنخست، آثاری که خود او در دیگر کتابهایش به آنها اشاره کرده است، مانند صحةالابدان که در مقدمه کامل التعبیر، و تقویمالادویه که در مقدمه کفایةالطب [۳۴]
حبیش تفلیسی، کفایةالطب، گ ۱پ، نسخه خطی کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران، ش ۲۲۳.
از آنها یاد کرده و به خودِ کفایةالطب در بیانالطب اشاره کرده است.۵.۲ - دسته دومدوم، آثاری که فهرستنگاران سدههای بعد از او دانستهاند، مانند رسائل نُه گانه عربی او در اصول پزشکی و داروشناسی قدیم می باشد. گاه آثاری را به حبیش نسبت دادهاند که از او نیست، مانند کاملالتدبیر؛ [۳۵]
حبیش تفلیسی، بیان الصناعات، مقدمه افشار، ص۲۸۸، چاپ ایرج افشار، در فرهنگ ایران زمین، ج۵ (۱۳۳۶ش).
که احتمالا همان کاملالتعبیر است.جز صحةالابدان، که از وجود نسخهای از آن آگاهی نداریم، از همه آثار شناخته شده حبیش در علوم پزشکی دستکم یک نسخه برجای مانده است. نوشتههای دیگری را نیز، به قراینی، میتوان از حبیش دانست، مانند رساله دستورالادویه که شاید بخشی از باب بیستم گمشده بیانالطب باشد، یا ادویه مفرده و مرکّبه که احتمال دادهاند نوشته حبیش باشد. [۳۶]
احمد منزوی، فهرستواره کتابهای فارسی، ج۵، ص۳۲۷۴، تهران ۱۳۷۴ش.
[۳۷]
کتابشناسی نسخ خطی پزشکی ایران، ج۱، ص۱۶، تنظیم و تدوین اکرم ارجح و دیگران، تهران: کتابخانه ملی جمهوری اسلامی ایران، ۱۳۷۱ش.
در زمینه پزشکی، اشارات اندکی به او شده است؛ حسن بن عبدالرحمان (سده دهم) در تذکره نظامشاهیه خود، درباره داروها بارها از حبیش و تقویمالادویه او یاد کرده است. فارسینویس بودن حبیش موردتوجه شماری از نگارندگان معاصر تاریخ ادبیات فارسی قرار گرفته است؛ از جمله بهار، [۳۸]
محمدتقی بهار، سبکشناسی، ج۲، ص۳۹۳ـ۳۹۵، یا تاریخ تطور نثر فارسی، تهران ۱۳۵۵ـ۱۳۵۶ش.
صفا [۳۹]
ذبیحاللّه صفا، تاریخ ادبیات در ایران، ج۱، ص۹۹۸ـ۹۹۹، ج۲، تهران ۱۳۶۳ش.
و نفیسی. [۴۰]
سعید نفیسی، تاریخ نظم و نثر در ایران و در زبان فارسی تا پایان قرن دهم هجری، ج۱، ص۱۲۸، تهران ۱۳۶۳ش.
ظاهراً اولین فهرستنگار که از او یاد کرده، حاجیخلیفه در کشفالظنون [۴۱]
حاجی خلیفه، ج ۱، ستون ۲۶۱
[۴۲]
حاجی خلیفه، ج ۱، ستون ۴۶۷.
است.پس از او اسماعیلپاشا بغدادی، [۴۳]
اسماعیل بغدادی، هدیةالعارفین، ج۱، ستون ۲۶۳، در حاجیخلیفه، ج۵.
بروکلمان، استوری و شیخآقابزرگ طهرانی [۴۵]
آقابزرگ طهرانی، الذریعه، ج۱۷، ص۱۹۶.
آثار حبیش را معرفی کردهاند.۶ - متطببحبیش خود را «متطبب» معرفی میکند نه طبیب. [۴۷]
حبیش تفلیسی، بیانالطب، گ ۱پ، نسخه خطی فهرست نشده مجلس.
[۴۸]
حبیش تفلیسی، کاملالتعبیر، گ ۱پ، چاپ محمدحسین رکنزاده آدمیت، تهران ۱۳۷۲ش.
درگذشته چنانچه کسی فقط پزشکی میآموخت و از فلسفه و ریاضیات و طبیعیات بیبهره بود، او را متطبب مینامیدند و چون از این علوم بهرهمند بود (مانند رازی و ابنسینا) او را طبیب میخواندند. [۴۹]
ابنرضوان، مقالة الشیخ ابیالحسن علی بن رضوان فیالتنبیه علی مافی کلام المختار بن الحسن بن عبدون البغدادی من الاغالیط، ج۱، ص۴۰، در خمس رسائل لابن بطلان البغدادی و لابن رضوان المصری، صححها و نقلها الی اللغة الانکلیزیة و زاد علیها مقدمة و تعالیق یوزف شاخت و ماکس مایرهوف، قاهره: الجامعة المصریة، ۱۹۳۷.
از حبیش تألیفی در باب فلسفه و ریاضی سراغ نداریم و دیدگاه حبیشِ متطبب به دانش پزشکی، فلسفی نیست. مثلاً، در نگارش آثار پزشکی به تقابل دیدگاههای گوناگون و بحثهای پیچیده آن نپرداخته است یا در کفایةالطب، که جامعترین اثر پزشکی اوست، فقط راوی اقوال پزشکان پیش از خود ــ «چون بقراط و جالینوس و...محمدِ زکریای رازی و ثابتِ قرّه» ــ است. [۵۰]
ابنرضوان، مقالة الشیخ ابیالحسن علی بن رضوان فیالتنبیه علی مافی کلام المختار بن الحسن بن عبدون البغدادی من الاغالیط، ج۱، ص۴۰، در خمس رسائل لابن بطلان البغدادی و لابن رضوان المصری، صححها و نقلها الی اللغة الانکلیزیة و زاد علیها مقدمة و تعالیق یوزف شاخت و ماکس مایرهوف، قاهره: الجامعة المصریة، ۱۹۳۷.
در بیانالطب نیز وجوه مشترک آرای بزرگان پزشکی را آورده است. ۷ - آثارش به زبان سادهآثار حبیش بیشتر برای توده مردم بوده و طبعاً به زبانی ساده نوشته شده است. بنابراین، کتب او را در بهترین حالت میتوان در شمار «کتب وسط» [۵۱]
احمد بن عمر نظامی عروضی، چهار مقاله، ج۱، ص۱۱۰، تصحیح محمد قزوینی، شرح لغات به اهتمام محمدمعین، تهران ۱۳۷۲ش.
به شمار آورد.در نوشتههای او کمتر به نمونه بالینی و تجربههای پزشکی خود او اشاره شده است. حبیش نوآوری و دیدگاه انتقادی کمی نسبت به آرای گذشتگان دارد. او داروی تازهای نیافته و به بیماریهای همهگیر دوران خود اشارهای نکرده است. ۸ - نام کتابهای پزشکی۸.۱ - بیانالطب۱) بیانالطب، به فارسی، که در اصل بیست باب داشته [۵۲]
حبیش تفلیسی، بیانالطب، مقدمه، گ ۲پ ـ ۳ر، نسخه خطی فهرست نشده مجلس.
ولی در نسخههای موجود، آخرین باب آن نیست و از بیست بیماری باب هجدهم، فقط دو مورد آن برجای مانده است.باب نخست به معرفت چیزهایی که پزشکان باید بدانند، اختصاص دارد و نُه بخش است؛ باب دوم تا نوزدهم درباره «سبب و علامت و علاج سیصد و شصت و شش علت از فرق سر تا قدم » است؛ و باب بیستم، بنابر مقدمه، درباره « طبع و منفعت و خاصیت غذاها و داروهای مفرد و مرکّب» است، با ترتیب الفبایی. تعداد بیماریهای یاد شده در متن، با میزان ذکر شده در مقدمه سازگار نیست. شاید کاتبان ، برخی بیماریها را با هم درآمیخته باشند. حبیش، برخلاف دیگر آثار فارسیش، در این اثر به منابع تألیفی پیشینیان اشارهای ندارد که شاید منشأ آن پایان نیافتن تدوین نهایی بوده است. فقط از معدودی بزرگان، مانند ارسطاطالیس و بقراط و جالینوس یاد کرده و تأثیر آنان در این اثر مشهود است؛ در عین حال از کسانی چون رازی و بوعلی نامبرده است. اما حبیش در مقایسه با پزشک همعصرش، جرجانی، معادلهای فارسی بیشتری برای واژگان پزشکی ذکر کرده، که از آن جمله است: رگ جهنده (شریان؛ گ ۱۲ر)، رگ آرمیده (ورید؛ گ ۱۲ر)، آبگیر (قاروره، گ ۲۰پ)، آماس خوک (خنازیر؛ گ ۳۲پ)، خفتگی اندام (کرخی؛ گ ۶۱پ)، کژ شدن روی (لَقْوه؛ گ ۶۱پ)، و بادامه (لوزه؛ گ ۱۰۱پ). ۸.۲ - تقویمالادویه۲) تقویمالادویه، فرهنگ دارویی چند زبانه و جدولگونهای که بنابر مقدمهاش به نام شرفالدین علی بن طراد بن محمد زینبی (۴۶۲ـ۵۳۸)، وزیر مسترشد و مقتفی، تألیف شده است. نسخههای متعددی از این اثر شناسایی شده است. [۵۳]
کتابشناسی نسخ خطی پزشکی ایران، ج۱، ص۷۸، تنظیم و تدوین اکرم ارجح و دیگران، تهران: کتابخانه ملی جمهوری اسلامی ایران، ۱۳۷۱ش.
برخی آن را پنج زبانه معرفی کردهاند، [۵۴]
حبیش تفلیسی، وجوه قرآن، مقدمه محقق، ص۱۱، چاپ مهدی محقق، تهران ۱۳۴۰ش.
[۵۵]
محمدامین ریاحی، «تفلیسی پیشاهنگ فارسینویسی در دیار روم»، ج۱، ص۶۲۱، آینده، سال ۷، ش ۸ (آبان ۱۳۶۰).
ولی نسخه کتابخانه ملک (ش ۱/۴۷۸۴) و کتابخانه مجلس (ش ۲۷۴۳) شش زبانهاند.به نوشته ریاحی [۵۶]
محمدامین ریاحی، «تفلیسی پیشاهنگ فارسینویسی در دیار روم»، ج۱، ص۶۲۱، آینده، سال ۷، ش ۸ (آبان ۱۳۶۰).
این نخستین فرهنگ دارویی است که میان سالهای ۵۲۲ تا ۵۳۰ تألیف شده است.در جدولهای بخش نخست، نام داروهای مفرده مشهور به شش زبان عربی، فارسی، سریانی، رومی، یونانی و ترکی آمده، و سپس ویژگیهای داروشناختی، کیفیت استعمال آنها و اختیارات اطبا ذکر شده است. در جدولهای بخش دوم تنها نامهای مفردات کمکاربردتر آمده است. در جدولی دوستونی، در یک ستون نام مفرده و در دیگری دیدگاه یک یا چند طبیب ذکر شده است که از «ابرق» شروع و به «غملول» ختم میشود. [۵۷]
حبیش تفلیسی، تقویمالادویه، نسخه خطی کتابخانه و موزه ملی ملک، ش ۱/۴۷۸۴.
بخش سوم نیز شامل جدولی چند ستونی است که در هر ستون خواصی ذکر شده و زیر هریک، داروهای دارای آن خاصیت آورده شده است؛ مانند مُفَتِّحَةالسُدَد (گشاینده بستهشدگیها) یا مُقَطِّعةُالاَخْلاط (گسلنده خلطها). این نوع جدولبندی یادآور تقویمالصحّه ابنبطلان (متوفی ۴۶۰) و تقویمالأبدان ابنجزله (متوفی ۴۹۳) است. ۸.۳ - رسائل نه گانه۳) رسائل نه گانه پزشکی . در فهرست کتابخانه دانشگاه پرینستون مجموعهای خطی در ۳۶۰ برگ، شامل نُه رساله عربی، معرفی شده که در سالهای ۷۳۸ـ۷۳۹ در شهر گلستان ، از بلاد قفقاز ، کتابت، و از آثار حبیش دانسته شده است. این رسائل عبارتاند از: تقدمة العلاج و تدرقة [۵۸]
حبیش تفلیسی، بیان الصناعات، مقدمه افشار، ص۲۸۴، چاپ ایرج افشار، در فرهنگ ایران زمین، ج۵ (۱۳۳۶ش).
المنهاج، رسالهای درباره اصول پزشکی؛ أودیة الأدویة، درباره ترکیب کردن و آمادهسازی و کاربرد داروها، که الأدویة المفردة و کیفیة أخذها و صیغتها هم خوانده شده است [۵۹]
حبیش تفلیسی، وجوه قرآن، مقدمه محقق، ص۱۰، چاپ مهدی محقق، تهران ۱۳۴۰ش.
رموز المنهاج و کنوزالعلاج، مشتمل بر نام بیماریها و نشانههای آنها و فهرستی از نسخهها و داروهای کاربردی؛ الرسالة المتعارفة بأسمائها المترادفة، که واژهنامهای پزشکی است؛ لباب الأسباب، در تعریف بیماریها، سببها، نشانهها و درمان آنها؛ شرح بعض مسائل منتخبة من کتاب القانون، گزیدههایی از قانون ابنسینا؛ تحصیل الصحّه بالأسباب الستّة، درباره قوانین حفظ بهداشت؛ رسالة فی مایتعلق بالأغذیة المطلقة و الدوائیة، درباره پرهیزانهها؛ اختصار فصول بقراط، که خلاصهای از ترجمه عربی فصول بقراط است.۸.۴ - صحةالابدان۴) صحةالابدان، رسالهای بهداشتی ـ پزشکی، که حبیش در مقدمه کاملالتعبیر از آن یاد کرده است. اگرچه اسماعیلپاشا بغدادی [۶۰]
اسماعیل بغدادی، هدیةالعارفین، ج ۱، ستون ۲۶۳، در حاجیخلیفه، ج۵.
از آن نام برده، تاکنون نسخهای از آن شناسایی نشده است.۸.۵ - کفایةالطب۵) کفایةالطب، به فارسی، که بنابر نسخه کتابخانه مجلس شورای اسلامی [۶۱]
حبیش تفلیسی، کفایةالطب، گ ۱پ، نسخه خطی کتابخانه (ش ۱) مجلس شورای اسلامی، ش ۶۳۳۲.
در ۵۵۰ برای ابوالحارث ملکشاه فرزند قلیچ ارسلان تألیف شده است.در برخی منابعاین کتاب عربی معرفی شده است. [۶۲]
محمدتقی بهار، سبکشناسی، ج۲، ص۳۹۴، یا تاریخ تطور نثر فارسی، تهران ۱۳۵۵ـ۱۳۵۶ش.
[۶۳]
سعید نفیسی، تاریخ نظم و نثر در ایران و در زبان فارسی تا پایان قرن دهم هجری، ج۱، ص۱۲۸، تهران ۱۳۶۳ش.
[۶۴]
ذبیحاللّه صفا، تاریخ ادبیات در ایران، ج۲، ص۹۹۸، ج۲، تهران ۱۳۶۳ش.
[۶۵]
اثرآفرینان: زندگینامه نامآوران فرهنگی ایران، از آغاز تا سال ۱۳۰۰ هجری شمسی، ج۲، ص۲۶۴، زیرنظر کمال حاج سید جوادی و عبدالحسین نوایی، تهران: انجمن آثار و مفاخر فرهنگی، ۱۳۷۷ـ۱۳۸۰ش.
کفایةالطب شامل دو کتاب اصلی است: «در معرفت علم پزشکی و به کار داشتن تندرستی و در علم طب و معالجه بیماریها»؛ و در «غذاها و داروهای مرکّب و طبع و خاصیت آنها». بیشتر نسخههای کفایةالطب به شکل جدولبندی است. در این کتاب، حبیش دیدگاهی چون رازی دارد و معتقد است که تا میتوان بیمار را با غذا درمان کرد نباید به او دارو داد، و تا غذای سادهتر او را درمان میکند، نباید به او غذای پیچیده داد. [۶۶]
حبیش تفلیسی، کفایةالطب، گ ۶پ، نسخه خطی کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران، ش ۲۲۳.
حبیش معتقد است که «اصل طب از حکمای یونان پدید آمد، بعدِ ایشان به اهل هند و اهل روم رسید»، و در مقایسه پزشکی هندی و مغربزمین مینویسد «علم اهل هند باریکتر است و رنجِ بیشتر باید بردن بر تعلیم آن طریق که ایشان نهادهاند. و علم اهل روم، آسانتر و مفهومتر است و طبایع ایشان به طبایع ما موافقتر و نزدیکتر است». [۶۷]
حبیش تفلیسی، کفایةالطب، گ ۶پ، نسخه خطی کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران، ش ۲۲۳.
۹ - فهرست منابع(۱) آقابزرگ طهرانی. (۲) اعتمادالسلطنه. (۳) اسماعیل بغدادی، هدیةالعارفین، ج۱، در حاجیخلیفه، ج۵. (۴) محمدتقی بهار، سبکشناسی، یا تاریخ تطور نثر فارسی، تهران ۱۳۵۵ـ۱۳۵۶ش. (۵) محسن جعفریمذهب، بیانالنجوم ابوالفضل حبیش بن ابراهیم منجم تفلیسی»، آینه میراث، دوره جدید، سال ۴، ش ۲ و ۳ (تابستان و پاییز ۱۳۸۵). (۶) حاجیخلیفه. (۷) حبیش تفلیسی، بیان الصناعات، چاپ ایرج افشار، در فرهنگ ایران زمین، ج۵ (۱۳۳۶ش). (۸) حبیش تفلیسی، قانون ادب، چاپ غلامرضا طاهر، (تهران) ۱۳۵۰ـ۱۳۵۱ش. (۹) حبیش تفلیسی، کامل التعبیر، چاپ محمدحسین رکنزاده آدمیت، تهران ۱۳۷۲ش. (۱۰) حبیش تفلیسی، وجوه قرآن، چاپ مهدی محقق، تهران ۱۳۴۰ش. (۱۱) ضیاءالدین حدایق شیرازی، فهرست کتابخانه مدرسه عالی سپهسالار، ج۲، تهران ۱۳۱۸ش. (۱۲) دهخدا. (۱۳) علیاشرف صادقی، «لغات فارسی کفایةالطب حبیش تفلیسی به همراه بررسی لغات تقویمالادویه او»، نامه فرهنگستان، دوره ۵، ش ۱ (اردیبهشت ۱۳۸۰). (۱۴) ذبیحاللّه صفا، تاریخ ادبیات در ایران، ج۲، تهران ۱۳۶۳ش. (۱۵) عمررضا کحّاله، معجمالمؤلفین، دمشق ۱۹۵۷ـ۱۹۶۱، چاپ افست بیروت. (۱۶) مهدی محقق، «واژههای فارسی در کتاب تقویم الادویه حبیش بن ابراهیم تفلیسی»، نامه فرهنگستان، دوره ۴، ش ۳ (پاییز ۱۳۷۷). (۱۷) خانبابا مشار، فهرست کتابهای چاپی فارسی، تهران ۱۳۵۰ـ۱۳۵۵ش. (۱۸) ابنرضوان، مقالة الشیخ ابیالحسن علی بن رضوان فیالتنبیه علی مافی کلام المختار بن الحسن بن عبدون البغدادی من الاغالیط، در خمس رسائل لابن بطلان البغدادی و لابن رضوان المصری، صححها و نقلها الی اللغة الانکلیزیة و زاد علیها مقدمة و تعالیق یوزف شاخت و ماکس مایرهوف، قاهره: الجامعة المصریة، ۱۹۳۷. (۱۹) اثرآفرینان: زندگینامه نامآوران فرهنگی ایران، از آغاز تا سال ۱۳۰۰ هجری شمسی، زیرنظر کمال حاج سید جوادی و عبدالحسین نوایی، تهران: انجمن آثار و مفاخر فرهنگی، ۱۳۷۷ـ۱۳۸۰ش. (۲۰) حبیش تفلیسی، بیانالطب، نسخه خطی فهرست نشده مجلس. (۲۱) حبیش تفلیسی، تقویمالادویه، نسخه خطی کتابخانه (ش ۱) مجلس شورای اسلامی، ش ۲۷۴۳. (۲۲) حبیش تفلیسی، تقویمالادویه، نسخه خطی کتابخانه و موزه ملی ملک، ش ۱/۴۷۸۴. (۲۳) حبیش تفلیسی، کاملالتعبیر، نسخه خطی کتابخانه چلبی عبداللّه (ترکیه)، ش ۲۰۰. (۲۴) حبیش تفلیسی، کفایةالطب، نسخه خطی کتابخانه (ش ۱) مجلس شورای اسلامی، ش ۶۳۳۲. (۲۵) حبیش تفلیسی، کفایةالطب، نسخه خطی کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران، ش ۲۲۳. (۲۶) محمدامین ریاحی، «تفلیسی پیشاهنگ فارسینویسی در دیار روم»، آینده، سال ۷، ش ۸ (آبان ۱۳۶۰). (۲۷) کتابشناسی نسخ خطی پزشکی ایران، تنظیم و تدوین اکرم ارجح و دیگران، تهران: کتابخانه ملی جمهوری اسلامی ایران، ۱۳۷۱ش. (۲۸) احمد منزوی، فهرستواره کتابهای فارسی، تهران ۱۳۷۴ش. (۲۹) احمد بن عمر نظامی عروضی، چهار مقاله، تصحیح محمد قزوینی، شرح لغات به اهتمام محمدمعین، تهران ۱۳۷۲ش. (۳۰) سعید نفیسی، تاریخ نظم و نثر در ایران و در زبان فارسی تا پایان قرن دهم هجری، تهران ۱۳۶۳ش. ۱۰ - پانویس
۱۱ - منبعدانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «حبیش بن ابراهیم تفلیسی»، شماره۵۸۱۱. |